سلامت سازمانی یکی از مفاهیمی است که به توانایی سازمان در برابر تغییرات و تحولات اشاره دارد. سازمانهایی که از سلامت سازمانی برخوردار هستند، از عهده هر تغییر و تحولی به خوبی بر میآیند و در برابر رویدادهای غیر قابل پیشبینی به خوبی ظاهر میشوند. در ادامه با سلامت سازمانی و عناصر آن بیشتر آشنا خواهیم شد.
تعریف سلامت سازمانی
سلامت سازمانی به توانایی سازمان برای برآمدن از عهده تغییرات و تحولات و ادامه عملکرد خود با کارایی بالا اشاره دارد. امروزه محیط تمام کسب و کارها همواره در حال تغییر است. اگر شرکتها در برابر تغییرات واکنش خوبی از خود نشان ندهند و عملکردشان تحت تاثیر قرار بگیرد، یعنی از سلامت سازمانی خوبی برخوردار نیستند. سلامت سازمانی از جهات مختلفی حائز اهمیت است. یکی از دلایل اهمیت سلامت سازمانی این است که بر روی ابعاد مختلفی از جمله هوش سازمانی تاثیر میگذارد. در واقع بدون سلامت سازمانی خوب، هوش سازمانی دچار ضعف میشود.
سلامت سازمانی از چه اجزایی تشکیل شده است؟
برای دستیابی به سلامت سازمانی باید اجزای تشکیلدهنده و عناصر آن را شناخته و سپس برای آن برنامهریزی کرد:
- اهداف: بدون وجود هدف، فعالیتهای انجام شده بازدهی خوبی ندارند. هدفگذاری باعث مشخص شدن وظایف و تصمیمات میشود.
- ارزشها: وجود ارزش در سازمان نشانگر این است که تقریبا نیمی از مسیر دستیابی به سلامت سازمانی طی شده است.
- برنامهریزی: برنامه بلند مدت برای سلامت سازمانی حائز اهمیت است. با برنامهریزی درست میتوان اهداف تعیین شده را محقق کرد.
- رهبری: رهبران سازمان باید الگوی خوبی برای کارکنان سازمان باشند و با صداقت و همدلی خود آنها را به سمت این ویژگیها سوق دهند.
ارکان و عناصر اساسی سلامت سازمانی
1. همسویی سازمانی
همسویی سازمانی باید در بالای فهرست سلامت سازمانی قرار داشته باشد. در صورتی که سازمان همسو باشد، تمام افراد شرکت از رهبر تا مدیران و کارکنان، برای دستیابی به یک هدف مشترک تلاش میکنند. همسویی به افراد الگویی میدهد تا متوجه مضمون موفقیت شوند و اولویتهای روزانه جهت دستیابی به اهداف را مشخص کنند. برای بهبود همسویی سازمانی باید یک تیم رهبری منسجم ایجاد کرد که با هدف، چشمانداز و اولویتهای شرکت همسو هستند. همچنین باید یک استراتژی ساده ایجاد کرده و این استراتژی را با یک برنامه ارتباطی ساده در سراسر سازمان معرفی کرد.
2. تمرکز بر رفاه کارکنان
یکی از راههایی که نشانگر اهمیت قائل شدن برای کارکنان است، توجه به رفاه و حمایت از آنها است. زمانی که استراتژیهایی در جهت رفاه کارکنان در نظر گرفته میشود، عملکرد سازمان بهبود پیدا میکند. برای حفظ سازمان سالم هم تمرکز بر رفاه کارکنان حائز اهمیت است. رفاه کارکنان به موارد زیادی از جمله وضعیت روانی کارکنان، ایمنی محل کار، سلامت جسمانی و ارتباطات اجتماعی بستگی دارد. رهبران سازمان باید به تعادل بین کار و زندگی شخصی کارکنان خود اهمیت دهند و ساعات کاری انعطافپذیر را برای آنها در نظر بگیرند.
3. رعایت عدالت و انصاف در سازمان
سازمانهای سالم از شیوههای منصفانه و عادلانه استفاده کرده و به این اطمینان میرسند که تمام کارکنان از فرصتهای یکسانی برای رشد و ترقی برخوردار هستند. به عبارتی میتوان گفت در این سازمانها به شایسته سالاری اهمیت زیادی داده میشود. برای ایجاد عدالت سازمانی باید یک استراتژی پرداخت شفاف ایجاد کرده و کارکنان را به طور واضح در جریان پرداختها و پاداشهای مالی قرار داد. برابری جنسیتی، پرداخت دستمزد بر اساس مهارتها و توانمندیها و توسعه شغلی در ایجاد سازمانی عدالت محور تاثیر زیادی دارد.
4. ایجاد فرصت برای رشد و توسعه
سازمانهای سالم فرصتهای زیادی را برای رشد و توسعه کارکنان خود در نظر میگیرند و شرایطی را برای کسب مهارتهای جدید فراهم میکنند. سازمانهایی که به این موضوع اهمیت داده و فرصتهای خوبی جهت رشد شغلی کارکنان فراهم میکنند، سطح بالاتری از مشارکت کارکنان را تجربه میکنند. برای این کار میتوان کمک هزینهای را برای کسب مهارتهای جدید اختصاص داد.
چگونه سلامت سازمانی را بهبود ببخشیم؟
برای افزایش سلامت سازمانی و بهبود سلامت محیط کار راههای مختلفی وجود دارد. برخی از این راهها به شرح زیر میباشد:
- توجه به روابط بین فردی: با ایجاد یک محیط سالم و صمیمی میتوان به برقراری روابط خوب کارکنان با هم کمک کرد. بدون توجه به روابط بین فردی و گروهی نمیتوان به سازمان سالم دست پیدا کرد. برای همین برنامههایی در جهت توسعه روابط باید در نظر گرفته شود.
- افزایش رفاه کارکنان: با افزایش رفاه کارکنان میتوان سلامت سازمانی را بهبود بخشیده و محیطی سالم برای کار ایجاد کرد. شرکتهای موفق طیف وسیعی از حمایتها، به خصوص حمایتهای روانی را برای کارکنان خود در نظر میگیرند و رضایت آنها را به خوبی جلب میکنند.
- برقراری عدالت: با برقراری عدالت و انصاف در سازمان تمام افراد به این موضوع پی میبرند که همگی از یک رفتار واحد در مورد حقوق، دستمزد و سایر مزایا بهرهمند میشوند. برای ایجاد عدالت هم شفافسازی در تمام فعالیتها، به خصوص پرداختیها مهم است.
- ایجاد فرصت برای رشد و پیشرفت: برای بهبود سلامت سازمانی باید فرصتهای خوبی جهت رشد و توسعه افراد فراهم شود. در این شرایط کارکنان میتوانند مهارتهای جدیدی یاد بگیرند و در جایگاه شغلی خود پیشرفت قابل توجهی داشته باشند.
- ایجاد الگوی مناسب جهت پیشبرد وظایف: با ایجاد الگوی مناسب میتوان از سردرگمی و انجام کارهای بیهوده خودداری کرد. الگوها وظایف و نقش هر فرد در سازمان را به خوبی مشخص میکنند و از بیراهه رفتن آنها جلوگیری مینمایند.
- مدیریت بر اساس شناسایی نقاط قوت: نقاط قوت تمام کارکنان سازمان باید شناسایی شده و بر اساس آنها وظایف و مسئولیتها مشخص گردد. با این کار تمام وظایف محول شده به افراد به بهترین شکل ممکن انجام میشود.
جمع بندی
در این مطلب در خصوص سلامت سازمانی و عناصر و ارکان مهم آن صحبت کردیم. بدون وجود سلامت سازمانی امکان تحقق اهداف بزرگ وجود ندارد. برای همین پیش از هر چیز باید یک محیط سالم و با نشاط ایجاد کرده تا تمام کارکنان حداکثر بازدهی و کارایی را از خود نشان دهند. در سازمانهای ناسالم حتی حرفهایترین و ماهرترین نیروها هم نمیتوانند بهرهوری خوبی داشته باشند. پس به سلامت سازمان خود اهمیت دهید و در صورت لزوم از کوچهای حرفهای در این زمینه کمک بگیرید.